ترجمه ی فرشاد قدیری
روزی دختر جوانی به نام لیزا (Lisa) مجبور بود تا پاسی از شب را به تنهایی در خانهشان سپری کند زیرا پدر و مادرش باید تا آخر شب کار میکردند بنابراین آنها برای آن دختر جوان یک سگ خریدند تا هم سرگرم شده و هم مراقب او باشد.
شبی لیزا صدای چکه کردنِ آب به گوشش خورد بنابراین از روی تختش بلند شد و به آشپزخانه رفت. شیر آب ...
یک پرسش ویژه برای داستان
«پرسش اصلی داستان»، در واقع شالوده و بنیان داستان را شکل میدهد. در زندگی واقعی نیز چنین است. ما فقط زمانی رشد میکنیم که به یک پرسش سخت و دشوار رسیده باشیم و مصمم شویم تا پاسخ آن را بیابیم. داستانها، چنانچه نویسنده دارای افکار بلندی باشد، میتوانند بسیار مؤثر بوده و زندگی ما را متحول کنند. ...
وقتی به آخر خط میرسیم، تازه به سراغ کاری میرویم که از ابتدا باید میرفتیم. وقتی احساس میکنیم که دیگر نمیتوان پیش رفت، تازه سفر اصلی ما شروع میشود!
در بسیاری از داستانها از همین تکنیک برای ایجاد جذابیت استفاده میشود. این تکنیک در واقع اصلِ زندگی واقعی انسانها است. وکیلی از کار اخراج شده و دیگر حق وکالت ...
دور از مردم دیوانه: نوشتهی توماس هاردی (Thomas Hardy)
باتشیبا (Bathsheba) دختری زیبا، جوان، متکی به خود و مغرور است که مزرعهی خود را میچرخاند و به کسی احتیاج ندارد. اگر دست بر روی هر مردی بگذارد، هرگز جواب منفی نخواهد شنید. در واقع تمام مردان آرزوی وصال او را دارند اما او نمیخواهد آزادی و عدمِ وابستگی خود را از دست بدهد. او درست ...
ده مرحله تا نویسندگی
پس تصمیم دارید تا نویسنده شوید!
وقتی تازه وارد دبیرستان شده بودم، به همراه پدر و مادرم سفری را آغاز کردیم تا دانشکدههایی را مورد بررسی قرار دهیم و ببینیم که کدامیک برای رشتهی نویسندگی، انتخاب خلاقانهتری است.
گرچه اکنون سالهای زیادی از آن زمان گذشته است اما من همچنان خیلی روشن به یاد میآوردم ...
دوماکی (DUMA KEY) نوشتهی استفن کینگ (Stephen King)
خاطرات... شایعات درونی هستند که در ذهن ما پچپچ میکنند.. (جُرج سانتایانا)
زندگی، چیزی بیش از عشق و خوشگذرانی است.
من به دنیا آمدهام تا زمین را به دنبال گنج، حفر کنم.
اگر میخواهی وارد بازی شوی، باید هزینهاش را بپردازی.
میدانی که راهی جز این نیست.
ما همه به دنیا ...
«مامان، وقتش نشده که بریم؟»
دلم نمیخواست گریه کنم اما اشکها ناخودآگاه بر روی گونههایم فرو ریختند. آنها را با پشت دستم پاک کردم. دلم نمیخواست خواهر بزرگترم گریهی مرا ببیند.
مادرم به آرامی پاسخ داد: «تقریباً دیگه وقتشه، روری.» سایهی غم سنگینی را بر روی صورتش میدیدم که هرگز پیش از آن ندیده ...
تقدیم به تمام آموزگاران دلنشین کشورم
(مترجم)
یازده سالگی
چیزی که بزگسالان هرگز درک نمیکنند این است که وقتی شما به سن یازده سالگی میرسید به این معنی است که شما هم یازده ساله هستید، هم ده ساله، هم نه ساله، هم هشت ساله، هم هفت ساله، هم شش ساله، هم پنج ساله، هم چهار ساله، هم سه ساله، هم دو ساله و هم یک ساله! وقتی در ...
چطور داستانی را تجزیه و تحلیل کنیم؟
تحلیل یک داستان به کاوش در آن است. وقتی قرار باشد داستانی را به صورت آزاد بیان کنید (Paraphrase)، نباید به فکر خلاصهگویی بیاُفتید، بلکه تنها باید همان داستان را به شکلی سادهتر بیان نمایید تا درک آن ساده گردد.
1- اطلاعات کلی داستان:
در ابتدا لازم است اطلاعات پایهای داستان را بیان ...